سیمای كلی عشایر كشور
جمعیت عشایر کشور
بررسی وضعیت جمعیت عشایرکشور در چند دهه گذشته نشاندهنده کاهش نسبت جمعیت عشایر کشور در مقایسه با جمعیت کل کشور است. بر اساس اطلاعات منابع تاریخی، درسال 1245 ه. ش. حدود 38.6 درصد جمعیت کشور، عشایری بوده است که این نسبت در سال 1345 به 9.6 درصد کاهش پیدا کرده است. بر اساس آخرین سرشماری رسمی عشایر کشور که توسط مرکز آمار ایران صورت گرفته است نسبت جمعیت عشایر کشور به کل جمعیت به 1.68 درصد کاهش پیدا کرده است که این امر نشاندهنده کاهش نسبت جمعیت عشایر کشور است.
شرح عناوين | واحد | سرشماري 1366 | سرشماري 1377 | سرشماري 1387 | درصدرشددر کل دوره | درصدرشد سالانه |
تعداد خانوار | خانوار | 180233 | 199975 | 213173 | 18.3 | 0.91 |
جمعیت | نفر | 1152099 | 1304089 | 1199810 | 4.14 | 0.21 |
بعدخانوار | نفر | 39/6 | 52/6 | 58/5 | 12.7- | 0.63- |
نسبت جنسی | درصد | 108 | 107 | 106 | 1.85- | 0.93- |
تعداد ایل | ایل | 92 | 102 | 104 | 13 | 0.65 |
تعداد طایفه | طایفه | 547 | 593 | 552 | 0.19 | 0.05 |
مأخذ: سازمان امور عشاير ايران، 1384، الف وب، مرکز آمار ایران 1387
تعاریف کلی
کوچ عشایر:
عبارت است از جابجایی و حرکت افراد و خانوارهای عشایری بین قلمروهای ییلاقی (سردسیر) و قشلاق (گرمسیر) که با هدف دسترسی به علوفه مرتعی تازه برای تعلیف احشام و اهتراز از گرما و سرمای شدید انجام میگیرد. کوچ عشایر معمولاً با شرکت همه افراد خانوار، بار و بنه و سرپناه قابل حمل در قالب ردههای ایلی و یا امروزه به صورت انفرادی و تکخانواری صورت میگیرد. کوتاه و بلند بودن مسیرکوچ، تغییری در مفهوم کوچ عشایر به وجود نمیآورد.
مسیر کوچ:
به خط سیر حرکت و جابجای عشایر کوچنده از ییلاق به قشلاق و بالعکس اطلاق میشود. به مسیرهای سنتی کوچ عشایر «ایلراه» گفته میشود.
زیستبوم عشایری:
محدودهای ازسرزمین و قلمرو ردههای ایلی عشایر است که علیالاصول شامل ییلاق، قشلاق و مسیر بین این دو (میانبند) است.
ییلاق یا سردسیر:
به محدوده زیستی و قلمرو جغرافیایی گفته میشود که عشایر تمام و یا قسمتی از فصول بهار و تابستان را درآن میگذرانند. در بین برخی از عشایر به ییلاق، سرحد نیز گفته میشود.
قشلاق یا گرمسیر:
به محدوده زیستی و قلمرو جغرافیایی گفته میشود که افراد و خانوارهای عشایری، تمام یا قسمتی از فصول پاییز و زمستان را در آنجا سپری میکنند.
میانبند:
به مناطق بین قلمروهای ییلاقی و قشلاقی عشایر اطلاق میشود. مسیرهای عبور عشایر (ایلراهها) و اتراقگاههای موقت بین راهی در میانبند قرار داشته است. همچنین متناسب با فصل یا دوره کوچ، میانبند دارای مراتع بهارگه چر یا بهارچر و پاییزچر بوده است.
ایل:
اتحادیه ای سیاسی متشکل از تیره ها و طوایف عشایری است که به اتکای وابستگیهای خویشاوندی (نسبی، سببی و آرمانی) و یا در برهه زمانی خاص، بنا به مصالح و ضرورتهای سیاسی و اجتماعی با هم متحد شده و تشکیل یک ایل را میدهند. معمولاً ایلات دارای سرزمین و قلمرو ایلی خاص خود بوده و تحت رهبری و مدیریت شخصی با سمت ایلخان یا ایل بیگ اداره میشدند.
طایفه:
عبارت از یک واحد اجتماعی ـ سیاسی متشکل از چند تیره است و در سلسله مراتب ردههای ایلی، مهمترین و مشخصترین رده به شمار میرود. در سلسله مراتب سازمان اجتماعی عشایر ایران، اکثر طوایف بین ایل و تیره قرار میگیرند اما طوایفی نیز وجود دارند که به هیچ ایلی وابسته نبوده و طایفه مستقل نامیده میشوند.
تیره:
در ساختار اجتماعی عشایر ایران، تیره از مجموع چند رده کوچکتر (مانند تش، بُنکو، گوبک، دودمان و …) تشکیل میشود که عمدتاً بعد از طایفه قرار دارد و رکن اصلی طایفه و ایل محسوب میشود. اساس تیره مبتنی بر پیوندهای خویشاوندی واقعی و اصل و نسبی از خط صلبی (پدری) است که همبستگی سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و دفاع از منافع افراد عضو را به عهده دارد.
عشاير نيمه کوچنده:
به آن تعداد از خانوارهاي عشايري گفته ميشود که حداقل در يکي از قطبهاي استقرار (منطقه ييلاق، قشلاق و يا ميانبند) داراي سکونتگاه ثابت بوده و همواره تعدادي از اعضاي خانوار در آنجا سکونت دارند.
عشاير رمهگردان:
به آن تعداد از خانوارهاي عشايري گفته ميشود که اکثر اعضاي خانواده در يک نقطه يا مکان (در داخل قلمرو ايلي و يا خارج از آن) سکونت ثابت اختيار کرده و در کوچ شرکت نميکنند. در شيوه کوچ رمهگرداني، دامها به همراه چوپان و تعدادي از افراد ذکور خانواده جابجا شده يا کوچ داده ميشوند.
عشاير اسکان يافته:
خانوارهاي عشايري که تمامي اعضاي آن در يک مکان، سکونت ثابت اختيار کرده و کوچ نميکنند اما با توجه به حفظ برخي مناسبات اقتصادي (مالکيت و حقوق بهرهبرداري از مراتع و منابع قلمرو) و فرهنگي ـ اجتماعي (احساس تعلق به ايل و عشيره) خود را عضو ايل، طايفه و … تلقي ميکنند.
ساماندهي عشاير:
ساز و کارهايي که از طريق تامين معيشت و امنيت اقتصادي و همچنين ارتقاي شاخصهاي توسعه انساني اين جامعه ـ در حد ميانگين جامعه روستايي کشور ـ که در دو بخش حمايت از اسکان و ساماندهي کوچ صورت ميگيرد.
ساماندهي کوچ:
ارائه خدمات حين کوچ و ايجاد زيرساختها و تاسيسات لازم و مناسب در مسير کوچ و در اتراقگاهها به منظور تامين نيازهاي عشاير و تسهيل در امر کوچ.
كانون اسكان عشاير:
به محدودهاي از زيستبوم اطلاق ميشود كه بر اساس نتايج مطالعات سازمان امور عشاير داراي منابع، امكانات و استعدادهاي لازم براي ايجاد اشتغال و اسكان عشاير باشد. اين كانونها به عنوان يكي از واحدهاي برنامهريزي براي ساماندهي عشاير به دو نوع شامل كانون توسعه هدايتي (برنامهريزي شده) و كانونهای توسعه اسكان خودجوش تقسيم ميشوند.
در کانونهای هدایتی، سازمان امور عشاير از ابتدا از مكانيابي كانون تا شناسايي خانوارهاي متمايل به اسكان، تامين و تجهيز كانونها، مطالعات اجمالي، نيمه تفصيلي و تفصيلي نقش گسترده و فعالي دارد و در حقيقت اين كانونها با هدايت كامل دستگاههاي دولتي شكل ميگيرند.
در كانونهای خودجوش یا حمایتشده، عشاير با توجه به وجود زمينههايي از جمله داشتن زمين، ارتباطات خويشاوندي و … خود متمايل به اسكان بوده و اسكان يافتهاند. دامنه حضور دولت در اين كانونها به گونهاي است كه عمدتاً نقش حمايتي دارد و عمده فعاليتها با مشاركت مردم صورت ميگيرد.
حمايت از اسکان عشاير داوطلب اسکان:
عبارت است از ارائه خدمات و اقدامات براي اسکان عشاير که موجب حفظ، بهبود و توسعه فعاليتهاي اقتصادي و اجتماعي خصوصاً ايجاد اشتغال (کار مولد) و احداث حداقل تاسيسات زيربنايي لازم و مسکن مناسب براي عشاير شده به گونهاي که منجر به کاهش درآمد عشاير اسکان يافته نسبت به قبل از اسکان نشود.
سامانه عرفي عشاير:
به محدودهاي از اراضي مرتعي اطلاق ميشود که از گذشته مورد بهرهبرداري تعداد مشخصي از خانوارهاي عشاير قرار گرفته و عرفاً داراي حق بهرهبرداري از آن هستند.
سامانه عشايري:
به محدودهاي که در بر گيرنده چند سامان عرفي باشد گفته ميشود. گنجايش مطلوب هر سامانه حدود 50 خانوار و حداقل آن در شرايط استثنايي 20 خانوار است که اين ظرفيت، امکان برنامهريزي سامانه را همانند برنامهريزي در واحد جغرافيايي مثل حوضه آبريز و واحدهاي تقسيمات سياسي مثل روستا مهيا مي کند.